THOUSANDS OF FREE BLOGGER TEMPLATES »

Friday, February 01, 2008

در تاریخ 1/10/1386 در یک مصاحبه با دانشجوی رشته ی عمران دانشکده فنی مهندسی باهنر سید محمد محسن موسوی نویسنده محقق و شاعر این خط از روزگار به جوابهای ز

در تاریخ 1/10/1386 در یک مصاحبه با دانشجوی رشته ی عمران دانشکده فنی مهندسی باهنر سید محمد محسن موسوی نویسنده محقق و شاعر این خط از روزگار به جوابهای زیر رسیدیم که وظیفه دانستم برای شما هم به نمایش بگذارم.

زمان چه چیزهایی را میسازد؟

زمان مستعمل ما برهه ای است که یا تکامل را میسازد یا ابتضال و معنای حقیقی ان همان دروغ بزرگ تاریخ است.هیچ وقت تاریخ در بند عقیده نبوده بلکه همیشه عقیده در انحصار تاریخ بوده با تاریخ از داخل تکامل و از خارج ابتضال مییافت. به واقع عقیده محصول تاریخ بود. خوب تا این که مدعی کاملترین دین نه تنها در ایران بلکه با این ادعا بقیه ی دیدگاهها هم با همین ادعا شروع به نمایان شدن کردند. دیگر تاریخ تکامل دین را بر دوش نمی کشید بلکه سیاست این وظیفه را بر خورجین سیاه خود کشید.

پس شما معتقد به جدایی دین و سیاستید؟

نه اشتباه برداشت کردید.من مخالف حل شدن سیاست در دینم اما دین می تواند در سیاست حل شود مشروط بر انکه رنگ سیاست را عوض نکند. که اگر این گونه شود سیاست مستبدانه در چنگال دین می ماند و بوی گند استبداد برای انان که نمی پذیرند بی شک تهوع اور است. و اینجا تنها نیاز ازادی نقطه مقابل استبداد اندیشه است.

تعریف شما از ازادی چیست؟
محدودییتیست نامحدود
در عین نا توانی توانمندی

ایا به نظرتان ازادی مورد بهره بری اینگونه است؟

نه
نامحدودییتیست محدود
در عین توانمندی ناتوانی

ایا تعاریفتان متفاوت است؟

مسلمن
شما در ازادی اول ناتوانی به نام قانون دارید اما در توانمندی دوم در تناقض قانون کاری نمی کنید.
بی نهایت طلبی انسان اقتضا میکند که به رضایت نرسد ، سکوت در جامعه ی ازاد بی معناست کم قدرتی و سرکوب توده نشان دهنده ی عدم ازادی است.چون در حین علم از حقیقت ازادی واقعیت استبداد را پذیرفته. و با پذیرش واقعیت استبداد انتقاد لا معناست.

پس استبداد همان واقعیت ازادی است؟
البته من نظرم خشک نیست اما واقعیت ایرانی این است.و بی شک همه بر این واقفیم.
همین واقعیت ما محدودیت مطلق در ابراز عقیده و اعمال نظر است. وقتی نظامی بر پایه ی اقتصاد با بازوهای دینی و عقیدتی شکل میگیرد استبداد اندیشه طبقه ی حاکم که همان گروه مستبد است نظر و عقیده ی خود را بر سیاست حاکم کرده و سیاست به طور کلی در دین حل میشود.
و نتایج استحلال دین و سیاست هم بر شما اشکار است، بیشک... .
مختارین اندیشه نه تنها تبلیغ را تدریس قرار داده بلکه اجازه حرکت را به مبلغان اندیشه های دیگر نخواهند داد. پس علم عمل در بند استبداد فکری طبقه ی حاکم خواهد بود و علوم مبنی بر اندیشه حاکم شکل خواهند گرفت. یعنی اگر گفتند که خوردن شتر مرغ حرام است کسی نمیگردد که خوردن شترمرغ چه خاصییتی دارد. و علم محدود به دین میشود اما مثالم خیلی کوچک بود. بی شک محدودیت در تبلیغ و در اختیار گرفتن رسانه و اموزش برای تبلیغ یک دین و فرهنگ محکوم است اگر جمعی هم باشد. این استبداد در مدرنیته نا معقول است چه برسد به پست مدرن و پسا پست مدرن....

مستبد کیست؟
سوالتان را تصحیح میکنم ،مستبدان کیستند؟
چون در دنیای امروز استبداد فردی معنا ندارد.
بلکه گروهی تک بعد با فکر محدود و مخالفت با اندیشه نو و مخالف. خودبینی حتی اگر از طرف یک ملت باشد موجبه استبداد است.و این به صرف هیچ کس حتی مجری استبداد نیست.

ایا جمهوری اسلامی مستبد است؟
در دنیای عدم قطعیت هیچ چیز زا به قطعیت نمی توان گفت. به طور کلی من عقیده دارم باید تعاریف بیان شوند فرد قاضی تا نتایج درستی برداشت کنیم و معرف ها بایند منطقی و با علم.
من نمیگویم چه تعریفی حق است تعریف میکنم تو قضاوت کن.

انتقاد و ازادی بیان؟

مودبانه و مخلصانه ترین نظر.
انتقاد مهم تر از منتقد است. سازنده مفید و با تدبیر...

ایا حرکت چپ با نام رادیکال و انتقادی با فرهنگ انتقاد توافق دارد؟

اول من می خواهم بگویم تئوری چپ رادیکال را زیبا معنی کرده و بی شک خیلی از مدعیان چپ تندروی را با رادیکال اشتباه گرفتند اما دوستان در بند ما از دوستان نزدیک من بودند و انها می دانند رادیکال یعنی چه و به درستی معنا کردند.
بعد انتقاد درست بود اما تقابل با انتقاد وقتی درست نباشد باید برخوردها را عوض کرد.
در تقابل دو فرهنگ باید خوب عمل کرد. سرکوب عقیده به صرف نیست بلکه تعریف عقیده قوی تر عمل میکند.
شما sexو فرهنگ ان را در نظر بگیرید. ایا سکس قوی تر از اسلام است؟ بی شک جواب خیر است پس به نظر من به جای هک فیلتر و سانسور باید فرهنگ واقعی را نمایش داد ایا اگر هر فرهنگ منطقی نمایش داده شود sex انتخاب خواهد شد؟ چون فرهنگ تبلیغی sex بیشتر است پس ان قوی تر است.
ما باید عقید را بیان کنیم راههای صحیح را نشان دهیم نه اینکه مستبدانه فیلتر و سانسور کنیم.
اگر شما به چپ و اندیشه چپ منتقدید منتقد باشید این مستبدانه معترض شدن چرا؟ تا وقتی منطق هست؟ سانسور خبری چرا؟ ایا در اعتقادتان ضعفی هست؟

پس شما موافق رادیکالیزمید؟

100%
وقتی یک کشور برای امریکا شاخ و شانه میکشد. همه برای ایرانی بهتر تلاش میکنیم بی شک...
و انتقاد هم برای همین است برای ازدی و برابری.

ایا رسانه و پسامد اتفاقات خوب بود؟ شما با سانسورش موافقید؟
قبلن که گفتم سانسور جواب عکس خواهد داد
خوب رسانه های ملی داخلی نشریات همه و همه بد کار کردند بلاخص در این موضوع
اما در اینترنت ما موج عظیمی از مصلحان خبر از خبرنامه ی امیرکبیر، تریبون جوان،طنین دانشجو،،بو علی سینا،خبر نامه علامه،فعالین مازندران،میلیتانت،و انجمن اسلامی ها ،روی خط دانشجو و هر وب و سایتی که در حال حاضر یادم نمی اید.
تلاششان قدر دانی دارد و تقدیر و سپاس را لایقند بی شک... .

و در اخر؟
ماندگار ترین چیز ها انانی هستند که برای ماندگاری امده اند امده اند تا بمانند و می مانند بی شک... .
بیایید بخواهیم که بمانیم تا همیشه بمانیم.

و گفت:
شادزی – بدرود

Sunday, July 29, 2007

حکم اعدام یک فعال سیاسی به جرم محاربه با خدا و به بهانه ازازل و اوباش


حکم اعدام یک فعال سیاسی به جرم محاربه با خدا و به بهانه ازازل و اوباش

حکم اعدام یک فعال سیاسی به جرم محاربه با خدا و به بهانه ارازل و اوباش

ایران ب ب ب

هیچ خبرنگاری به صدای او گوش نداد، هیچ نهاد حقوق بشری حمایت اش نکرده و جالب تر از همه اینکه "میثم لطفی" زندانی 18 تیر بود و در سال 78 بیش از 6 ماه را در زندان اوین گذرانده است. بعد از مصاحبه: تا عكسهاي ميثم را آماده ارسال كنيم خبر اعدام به جرم محاربه با خدا پخش شد. *******************امنیت اجتماعی، ساعت یک بامداد در خانه شان را زد. پسر 25 ساله اش از خانه گریخت. پلیس 17 گلوله به سمت او شلیک کرد. 2 تیر به پاهایش اصابت کرد. دایی 52 ساله اش را نیز از خانه بردند با کلیه ها و معده ی بیمارش. مادر رد پسر را از "سوله کهریزک"، "زندان رجایی شهر" تا "زندان اوین" می گیرد. تا اینکه به جای پسر، نام فرزند را روی تخته نشان اش می دهند: میثم لطفی. نفر هفتم از لیست اوباش اعدامی. تا عكسهاي ميثم را آماده ارسال كنيم خبر اعدام به جرم محاربه با خدا پخش شد گفت و گو با مادر این اعدامی فردا، در حالی انجام شد که این مادر هنوز هیچ ملاقات یا تماسی با فرزند خود نداشته و تنها امید فعلی او رهایی برادر بیمار خود است. می گوید از نجات فرزندش ناامید شده .هیچ خبرنگاری به صدای او گوش نداد، هیچ نهاد حقوق بشری حمایت اش نکرده و جالب تر از همه اینکه "میثم لطفی" زندانی 18 تیر بود و در سال 78 بیش از 6 ماه را در زندان اوین گذرانده است. بعد از مصاحبه: تا عكسهاي ميثم را آماده ارسال كنيم خبر اعدام به جرم محاربه با خدا پخش شد. تلاش مادر او براي رهايي فرزندش از طريق انجمن حمايت از حقوق زندانيان ادامه دارد.آخرين تماس ها از اوين خبر از انتقال فرزندش به بخش اعداميان مي داد. نامه او به شيرين عبادي هنوز پاسخي در پي نداشته ... شايد فردا نباشد... پسر شما بیش از این پرونده یا سابقه ای در ارتباط با آنچه "اوباشگری" می گویند داشته؟ میثم در واقعه 18 تیر بازداشت شد. آن زمان 19 ساله بود. در همان زمان هم ما در وضعیتی مشابهی بودیم یعنی کسی به ما نمی گفت که کجاست یا اتهام اش چیست. بعد از اینکه به زندان اوین منتقل شد تماس گرفت و گفت یک سال حکم زندان گرفته. 6 ماه در اوین بود و چون سابقه بازداشت نداشت بعد از 6 ماه آزاد شد. به خاطر انفرادی طولانی و شکنجه به شدت افسرده و عصبی بود. در این مدت یکی دو بار در محل درگیری لفظی پیدا کرده بود ولی سابقه بازداشت یا سابقه کیفری نداشت. چرا پلیس به طرف میثم شلیک کرد؟ شبی که پلیس خانه ما آمد برادرمن با همسزش مهمان بودند و اصلا کسی از این برنامه های پلیس خبری هم نداشت. پلیس با فریاد و فحاشی وارد خانه ما شد و تا میثم را دیدند چند نفر به طرف او حمله کردند. واقعا کسی نمی دانست که جریان از چه قرار است. نمی دانم چرا میثم فرار کرد اما بعد از زندان همیشه از پلیس مسلح وحشت داشت. تا وقتی او را دوباره بگیرند 17 گلوله شلیک شد و من با شمارش هر کدام می گفتم دیگر مرد. ولی فقط به پاهایش زده بودند. بعد هم که دستگیر شد با همان وضع آوردند مقابل من و با دستهای بسته کتک اش زدند و گذاشتند عکاس ها عکس بگیرند. از فردا عکس میثم با چشم ترکیده اش از تلویزیون پخش می شد.نتیجه پیگیری های شما چه شد؟ آیا حکم قاضی مبنی بر اعدام را دیده اید؟ هیچ حکمی به ما نداده اند. فقط یک لیست روی دیوار شعبه امنیت زده بودند که یک لیست اعدام اراذل و اوباش بود و اسم میثم هم هفتمین نفر بود. بعد از دستیگری برادر و پسرم چندبار مراجعه کردم. آخرین بار من را هم زدند که بینی ام شکست، همینطور دختر 13 ساله ام را به طرف در هل دادند و دستش به خاطر برخورد با شیشه 40 تا بخیه خورد. با اسناد پزشکی قانونی علیه پلیس شکایت کردم و البته کسی هم جواب نداد.از وضعیت برادرتان اطلاعی دارید؟کلا به کسی جواب نمی دهند. تمام این مدت هرروز 150-200 نفر از خانواده ها جمع می شدیم مقابل زندان رجایی شهر یا کهریزک تا جوابی بگیریم همه را با باتوم می زدند و برای خود من سئوال بود که چرا حتی یک خبرنگار نیامد ببیند با ما چه می کنند. به همه ما بعد از باتوم و فحاشی یک جواب می دادند: برو، بعدا می فهمید. همسر برادر من ایرانی نیست و از اینکه هر روز باید همان حرفهای تکراری را بهش بگویم خسته شدم. برادرم هر دو کلیه اش ناراحت است و زخم معده دارد. داروهایش را نبرده و مطمئنا الان در وضعیت مناسبی نیست.قبلا این سئوال را پرسیده ام، با اینهمه هنوز برای من جای سئوال است که آیا فقط با استناد به یک پرونده که آن هم سیاسی محسوب می شود برای پسرتان حکم اعدام داد اند؟آن زمان هم که میثم را گرفتند گفتند در شب 18 تیر لاستیک ماشین آتش زده. ولی این حرف را در مورد همه دانشجوها می زدند که اینها اوباش هستند. وکیل پسرم آقای عبدالفتاح سلطانی بود و کاملا در جریان این پرونده است. میثم 55 روز در انفرادی بود. همان زمان زیر شکنجه دچار پارگی فتق شد. بعد از اینکه از بیمارستان بقیة الله سپاه به زندان منتقل شد با آستین پیراهن اش در سلول اقدام به خودکشی کرد ... به هر حال میثم بعد از آن زندان هیچوقت مثل سابق نبود. ولی همانطور که گفتم فقط چند درگیری داشت که آن هم اصلا به کلانتری و ... نکشید. حتی اگر اینطور می شد موضوع دعوا بود. مرتکب قتل نشده بود که حکم اعدام بگیرد آن هم به اتهام اوباش گری. خبرهایی درباره مرگ چند نفر از همین زندانیان در زندان ها شنیده ایم آیا شما خانواده این افراد را دیده اید و یا از شرایط نگهداری زندانیان طرح امنیت اجتماعی اطلاعی دارید.تا آنجا که من دیدم 2 نفر در زندان رجایی شهر مردند. به خانوده های آنها گفته اند که اگر در اینباره جایی حرف بزنند آنها را هم می برند. تا آنجا که من می دانم وضعیت غذا و بهداشت این زندان ها بدتر شده. اطلاع دیگری ندارم.به آزادی میثم امیدوار هستید؟ با این وضعیت امیدم را به زنده بودنش تقلیل داده ام. فعلا آزادی مهم نیست. همه عمرش را در زندان بماند بهتر از این است که بگویند اوباش بود و اعدام شد.نویسنده مونا فرامرزی- شهرزاد نیوز

Monday, January 15, 2007

خواهشمندیم سناریو تکراری برای فرزندان خاور میانه تجویز نکنید

خواهشمندیم سناریو تکراری برای فرزندان خاور میانه تجویز نکنید

حتما تاکنون بارها این جمله را شنیده اید یا در لا به لای صفحات تاریخ خوانده اید که "جنگ برای ما نعمت است"
سالها قبل و در حین جنگ میان دو دولت ایران و عراق این جمله از زبان رهبر واز بانیان جمهوری اسلامی -روح الله خمینی خارج شد و در طول چند سال و با ادامه جنگ هزاران انسان بیگناه را به کام مرگ کشانید .
میدانیم که جنگ برای رزیم حاکم بر ایران واقعا نعمت بود چرا که حین جنگ و با توجه به جو متشنج آنروزگار دولت حاکم بر ایران توانست به بهانه جنگ داخلی هزاران انسان مخالف با نظام ولایت فقیه رابه کام مرگ بکشاند و یاآن دسته از فعالین سیاسی را که در نقاط مختلف مشغول به پیکاربا نظام بودند را سرکوب نماید
اعدامهای دسته جمعی شکنجه و قتل دگر اندیشان به سرعت و طی سالهای جنگ انجام شد و نظام ولایت فقیه که بعد ها به نظام ولایت مطلقه فقیه ارتقا پیدا کرد توانست تا زمان قبول قطعنامه598 سازمان ملل برای صلح میان طرفین تقریبا ضربه مهلک و غیر قابل جبرانی را بر پیکر فعالین سیاسی ایران وارد آورد قتل عام کامل دگر اندیشان تنها در فاصله کوتاهی پس از اتمام جنگ در سال 1367 و صدور فرمان اعدامها توسط خمینی سندیست بر وقاحت و بی شرمی دولت حاکمه و آنچه تاپایان سال 1367 بر ملت ایران گذشت .
شاید اگر جنگی وجود نداشت و کشور دستخوش هیجانات حین جنگ نبود گروههای مختلف سیاسی و فعالین این گروهها میتوانستند به راهکاری برای باز پس گیری انقلاب از دست رفته دست یابند ولی افسوس که با وجود جنگ و سرکوب داخلی این امر پیش نیامد و فقط یاد و خاطره هزاران سرو بلند قامت در اذهان نسلهای بعد شکل گرفت و خاطره رشادت آن بزرگواران در تاریخ ایران همچون گواهی ابدی ثبت گردید

اعدام صدام از بین رفتن هزاران سند
همانگونه که خواندیم دیدیم و شنیدیم اعدام جنجالی و زود هنگام صدام بسیاری از اسناد مهم تاریخ را زیر خروارها خاک مدفون کرد همچون حمایت مستقیم آمریکا از عراق پس از گذشت حدود سه سال از شروع جنگ و یا از دلیل اصلی مذاکرات پنهان دونالد رامسفلد در زمان ریاست جمهوری ریگان "1983" با مقامات عراقی پس از گذشت حدود 16 سال "تیرگی روابط و شروع روابط پشت پرده باز میگردد به سال 1967 زمان جنگ اعراب و اسرائیل" تنها پس از چند روز روزنامه های آمریکائی از تحمل ناپذیر بودن شکست عراق برای آمریکا مینویسند (واشنگتن پست) و این جنگ پنج سال دیگر برای تحقق اهداف پشت پرده دولتها خصوصا دولت ایران به درازا انجامید.

خرید زمان برای بقاء

شروع و ادامه جنگ با عراق به مدت 8 سال را میتوان خرید زمان از سوی جمهوری اسلامی برای سرکوب داخلی و محکمتر ساختن ارکان حکومتی جمهوری اسلامی دانست و پس از اتمام جنگ مردم ایران رابه بهانه دوران سازندگی 8سال از اقدام علنی بر علیه حکومت وقت باز نگه داشتند و پس از آن قصد داشتند روند تحرکات نسل تازه ای که می رود نام جمهوری اسلامی را برای همیشه از صفحه روزگار محو کند را خواستند با توسل به مضحکه ای به نام اصلاحات به عقب بیاندازند و در یک سال و نیم گذشته با مهرورزی؟!!!
دولت احمدي نژاد با شعار مهروزی و خادم و نوکر ملت ایران و با حمایت شخص ولایت مطلقه فقیه و با کمک برادران همیشه در صحنه لباس شخصی بر سر کار آمد و در طول یک سال و نیم گذشته در جهان به یک کمدین خطرناک و اتمی که تا حدودی هم ادامه دهنده راه هیتلر است بدل گشته و به دفعات به اثبات رسانیده که منطقی به جز زور و مرامی جز قلد ری ندارد اوهنوز در فکر و حال و هوای سنگرو توپ وخمپاره و رمز یازهراست انگاری یا از جهان امروزی جا مانده و یا نخواسته که با آن حرکت کند همانند بسیاری دیگر از اعضای کابینه دولت وی ویا همراهان پشت پرده ای که سناریو اصلی را برای این کوتوله سیاسی تعیین میکنند.
ایران به عنوان رهبری در صدر جهان شیعه بارها و بارها از تحرکات شیعیان بر علیه اهل تسنن حمایت کرده و میکند و با این وجود همواره باعث بروزدرگیری در منطقه خاورمیانه بوده و هست دستهای ایران در حمایت از شیعیان در پاکستان عراق لبنان و حمایت و تاسیس گروههای آشوب طلب در منطقه همچون حزب الله و نظایر آن و کمک مالی و نظامی به این گروهها و مداخله در بر هم زدن روند رو به آرامش در کشورهای بحران زده منطقه از دیگر شاهکارهای دولت حاکم بر ایران است

دولت جنگ طلب یا طالبان شروع جنگ

دولت حاکم برعربستان در طول ماههای گذشته و پس از شروع جنگ در عراق ثابت کرده که اینبار حاضر به کوتاه آمدن در مقابل دولت ایران نخواهد بود و همچنان به حمایت از گروههای سنی مذهب در عراق ادامه خواهد داد . دولت ایران هم با بروز ناآرامی و شروع تهدیدات از سوی عربستان به استقرار نیرو در مرز بین ایران عراق دست زده و تا کنون بیش از ده هزار نیروی آماده را برای دفاع در برابر حمله احتمالی از سوی عربستان در مناطق مرزی مستقر ساخته است
به گفته منابع و مسئولین دولت اسرائیل اهود اولمرت به دنبال یافتن راه حل دیپلماسی برای حل مسئله اتمی ایران و اعمال فشار بین المللی برای متوقف ساختن غنی سازی اورانیوم توسط ایران تقریبا همه روزهای هفته گذشته را در حال سفرگذرانید از سوی دیگر طرح حمله نظامی هم بر علیه ایران بارها مورد بررسی قرار داده شد ه و یا شاید هم با توجه به شایعه اخیر روزنامه ساندی تایمز اسرائیل به آماده سازی نیرو برای حمله احتمالی به ایران می پردازد مه این مسئله هم چندان دور از ذهن نیست

دم از صلح و آرامش نزنید باورتان نداریم!

طی روزهای گذشته وپس از حمله آمریکا به لا نه جاسوسی ایران در اربیل و بازداشت پنج کارمند آن تا حدودی زیادی به وخامت اوضاع در منطقه یاری رسانده ولی این عمل خاطره حمله به سفارت آمریکا در ایران را زنده کرد( و شاید هم احمدي نژاد را با خود به سالهای گذشته کشید)
داستان همینجا خاتمه نمی یابد کاندولیزا رایس وزیر امور خارجه آمریکا پس از گذشت زمان کوتاهی از حمله به لانه جاسوسی ایران در عراق و شایعات در خصوص حمله اتمی اسرائیل به ایران راهی خاورمیانه شده تا درخصوص روند صلح بین اسرائیل و فلسطین با دو طرف به مذاکره بنشیند حال آنکه برنامه تازه ای هم برای این مهم در دست ندارد خانم رایس در دیدار با همتای اسرائیلی خود از وجود نیروهای افراطی در منطقه که باعث دشواری زندگی برای تمامی مردم خاورمیانه شده اند یاد کرد وهمچنین از ایستادگی دولت آمریکا در برابر چنین نیروهائی خبر داد تا شاید فرزندان خاور میانه در صلح و آرامش زندگی کنند.ایشان در ادامه این سفر همچنین قرار است که از مصر اردن کویت و عربستان هم دیدن کند تا به عقیده برخی زمینه را برای سیاست جدید آمریکا در عراق و در کل خاورمیانه آماده کند این در حالیست که خانم رایس پس از دستگیری پنج دیپلمات ایرانی در عراق در یک مصاحبه با شبکه خبری بی بی سی گفت: آمريکا قصد ندارد به ايران يا سوريه اجازه دهد به فعاليت هايی که جان سربازان آمريکايی را در عراق به خطر می اندازد ادامه دهند.
از صحبتهای وزیر امور خارجه آمریکا چنین برداشت میشود که دولت آمریکا سر منشا تمام نا امنی های عراق را ایران میداند حال آنکه عربستان تاکنون از نوک حمله مستقیم آمریکا مبنی بر حمایت مستقیم از نیروهای آشوب طلب سنی مذهب دور مانده .
باید خدمت خانم رایس یک بار و برای همیشه عرض کرد که جو ناآرام درون عراق که از زمان شروع جنگ جان بیش از سه هزار سرباز آمریکائی را بر باد داده گواهیست که اگر به دنبال اجرای چنین سناریویی در ایران هستید و با توجه به اوضاع سیاسی داخلی ایران و جنبشهای مردمی در سطح کشور که میرود تا بساط ظلم رزیم حاکم را برکند تنها سدیست در برابر تمامی نیروهای مبارز آرمانگرای ایرانی که در راه احقاق حقوق از دست رفته یک ملت مبارزه میکنند.چرا که ملت ایران با شروع کوچکترین تحرکی از سوی خارج حول یک محور و آنهم دفاع در برابر حمله خارجی دور هم جمع میشوند همانند سال 1359 هجری شمسی که بر علیه حمله نظامی عراق بسیج داخلی شکل گرفت و در کنار این بسیج فرصت اصلی برای جمهوری اسلامی در سرکوب دیگر نیروها در داخل ایران پدید آمد و عمر این رژیم را تاکنون به درازا کشیده

از سوی دیگر با توجه به اوضاع داخلی عراق آیا دولت آمریکا چنین می اندیشد که صلح و آرامش را برای فرزندان خاورمیانه به ارمغان آورده یعنی به عبارت ساده تر دولت آمریکا تا این حد خوش خیال است
متاسفانه آقای جرج بوش همچنان بر ادامه سیاست سابق و اشغال نظامی عراق پا فشاری میکند این در حالیت که بیش از سه هزار کشته ارمغان دولت بوش برای فرزندان آمریکائی بوده و بیش از 250000 کشته و زخمی ارمغان آمریکا برای مردم خاور میانه در عراق .
خلاصه قصه دراز نمیکنم در صورت هر گونه حمله نظامی بر علیه ایران دست جمهوری اسلامی در سرکوب داخلی باز خواهد ماند چانکه با اولین حرکت آژانس بین الملل انرژی اتمی دولت احمدي نژاد از مخالفت داخلی صحبت میکند یعنی به عبارت دیگر اینان (جمهوری اسلامی )مردم را به گروگانی در برابر حمله خارجی بدل ساخته اند با بروز هر نوع تهدید جدی یا حمله از خارج از مرزهای ایران هرگونه حرکت در جهت براندازی دولت حاکم بر ایران به رویایی بدل خواهد شد

باز هم تکرار میکنم که فرزندان هیچ کجای دنیا صلح و آرامش را در پس جنگ و موشکهای ویرانگر جستجو نمیکنند و خانم رایس صلح و آرامش در خاورمیانه تنها با خروج نیروهای شما و کوتاه شدن دست ایران و عربستان از دخالت در اوضاع عراق حاصل خواهد شد و سعی به براندازی جمهوری اسلامی تنها با نیروی داخلی مردم ایران ممکن خواهد بود پس تا زمانی که در عراق هستید از صلح و آرامش دم نزنید ما فرزندان خاورمیانه باورتان نداریم

تا بعد
بهزاد پیله ور

دوشنبه پانزدهم ژوئیه

Monday, February 13, 2006

سقوط تا بي نهايت
زمان حاضر عصر ارتباطات و تكنولوژي و زماني است كه انقلاب انفورماتيك و دستيابي بشر همه روزه به صنعت وفناوري نويني خود باعث شده كه جهان به دهكده كوچكي تبديل گردد كه انسانها فاصله هاي دور را رفته رفته نزديك ميكنند و به واسطه وجود فناوري نوين عصر ارتباطات ميتوانند با اداب و رسوم فرهنگ و نوع تفكر يكديگر اشنا شوند اين تبادل فرهنگي خود از سوي ديگر باعث رشد تعالي خبررساني و بوجود امدن انديشه هاوتفكرات سازنده وزمينه را براي نقد و بررسي در موردتفكرات و فرهنگهاي ساير اقوام و ملل مهيا ساخته است در ايران حاكمان و جباران زمان و اين خود كامگان باناديده گرفتن تمام حقوق طبيعي انساني افراد جامعه وبدون توجه به روند پيشرفت و تكنولوژي راه نيستي راپيش گرفته و به جاي حركت به جلو با بك عقبگرد تاريخي نه به
1400
. سال قبل و دوران صدر اسلام كه مسيري دربينهايت را برگزيده اند
ناكارامدي و بي كفايتي اين رژيم در طول ۲۷سال گذشته و حمايت از ديگرگروههاي بنيادگراو اشوب طلب بر هيچكس پوشيده نيست. دراين نظام همه چيز بر پايه اسلام ورهبر جامعه اسلامي كه همان ولايت فقيه يا به عبارت ديگر ولايت مطلقه فقيه باشد خلاصه ميگردد چنانكه كوچكترين نقدي به ولايت به معناي محاربه با خدا و اقدام در جهت براندازي حكومت اسلامي تلقي ميگردد .
دردين هيچ اجباري نيست...
لا اكراه في الدين
اين جمله كه تاكنون شايد هزاران بار در اغلب كشورهاي اسلامي مورد نقد و بررسي قرار گرفته شايد بتواند در يك جامعه سكولار و برابر اجرا شود ولي به طور حتم در جامعه اي مذهبي كه متوليان مذهب رسمي بر ان حكومت ميكنند تئوري خطرناكيست كه به قيمت جان هزاران انسان دگر انديش تمام خواهد شد.
اين مهم را رژيم جمهوري اسلامي در طول حيات خود به اثباط رسانيد. حال انكه در بخشي از قران كه در مورد كفار و پيامبر و عملكرد مسلمين در برابركفار است امده بگو:
اي كافران آنچه را شما ميپرستيد من نميپرستم و نه شما آنچه را من ميپرستم ميپرستيد و نه من هرگز آنچه را شما پرستش كرده ايد ميپرستم و نه شما آنچه را كه من ميپرستم پرستش ميكنيد؛ حال كه چنين است آيين شما براي خودتان و آيين من براي خودم . (سوره كافرون)اما اخلاق و رفتار و عملكرد رهبران رژيم اسلامي نوع ديگريست به عنوان مثال يكي از تئوريسين هاي همين نظام اسلامي و مخترعين ولايت فقيه در مورد دعوت به اسلام ونوع تبليغ اينگونه شرح ميدهد كه دعوت نبايد توام با خشونت باشد و به عبارت ديگر دعوت و تبليغ نمي تواندتوام با اكراه و اجبار باشد ...اصل رفق .نرمي.ملايمت و پرهيز از خشونت واكراه و اجبار راجع به خود ايمان جزئ اصول دعوت اسلامي است. قران خلاصه منطقش ان است كه در امر دين اجباري نيست براي اينكه
(حقيقت راه هدايت و رشد روشن وراه غي و ضلالت هم روشن. مرتضي مطهري( سيري در سيره نبوي

يعني به عبارت ساده ترهر كس اسلام اورد راه رشد وهدايت را برگزيده و هركس كه از قبول اسلام سرباز زد راه ضلالت را بر گزيده است. در سالهاي اوج سركوب مخالفان نظام اسلامي و صدور فرمان قتل عام زندانيان سياسي خميني تاكيد ميكند كه افرادي كه هنوز بر موضع خود هستند حكم محارب با خدا را دارند و بايد سريعا از ميان بروند. كه البته صدور فرمان قتل عام هزاران انسان بيگناه فقط به خاطر داشتن عقايد خاص ومتفاوت با مذهب رسمي براي ولي فقيه و همچنين مجريان ان بسيار راحت است چرا كه خداوند در قران ميفرمايد
وقتي ماههاي حرام پايان گرفت مشركان را هر جا يافتيد به قتل برسانيد؛ و آنها را اسيرسازيد؛ و محاصره كنيد؛ و در هر كمينگاه بر سر راه آنها بنشينيد هرگاه توبه كنند و نماز را برپا دارند و زكات را بپردازند آنها را رها (سازيد؛ زيراخداوند آمرزنده و مهربان است .(توبه ايه۵
با يك بررسي ساده ودر همين مطلب كوتاه ميتوان دريافت كه نميتوان نظامي را بر پايه و اساس كتاب و فراميني قرار داد كه بند بند هر كدام از ان روايات واحاديث خود انسان و خصوصا مجريان ان را دچار شك و ترديد ميكند .شايد دين در نوع خود بتواند انسان را از لحاظ روحي و قلبي تخليه نمايد و بطور كاملا شخصي وذهني براي اغلب مردم عام مفيد باشد اما مسلما در ساختار يك حكومت ميتواند فجايع خونبار و غير قابل جبراني به بار اورد .مردم ايران و در كل كشورهاي مذهب زده و سنتگرا در طول چند دهه گذشته نمونه هاي بارز و اشكار ان را به دفعات به چشم خود ديده اند. وقايعي همچون كشتار مسلمانان در بوسني و هرزگوين .يازده سپتامبر. صحنه هاي دلخراش جدا كردن سر انسان زنده اي از بدن در عراق.رفتار رقت انگيز طالبان با زنان.وقتل عام دگر انديشان و فعالين سياسي در ايران وبسياري موارد ديگر در سطح جهاني خود گوياي عمق فاجعه انساني است كه از سوي افراطيون مذهبي به مردم جهان تحميل گرديده.
در طول چند ماه گذشته و پس از شكست بي چون و چرا ي مسير اصلاحات در ايران و به پشتوانه مضحكه انتخابات محمود احمدي نژاد به سمت رياست جمهوري از سوي بنيادگرايان برگزيده شد.
احمدي نژاد يا به عبارت ديگر الت دست ولايت فقيه براي انحصاري كردن صد در صد قدرت در ايران از جمله افراديست در نظام اسلامي كه زمان از ۲۲ بهمن ۵۷ تاكنون برايش تغييري نكرده و ميپندارد كه هنوز هم ميتوان با گرفتن ژستهايي همچون رجائي وبا خوابيدن بر روي زيلو و حصير ملت باران ديده ايران را خام كرد ويا با دادن شعارهاي خميني گونه وروشن سازي نفت ميتواند مردم ايران را دوباره در روياي گرفتن پول نفت و خدمات دولتي رايگان فرو برد.
بدتر ازهمه ازسرشور و شوق انقلابي در خيال ميبيند كه هنوز حزب الله هم الغالبون است و حدود بيست ميليوني جوان انقلابي براي چشيدن طعم شهادت اماده اند و اگر هم شهيد شدند عند ربهم يرزقونند (شهدا نزد خداوند روزي ميگيرند )و از ايشان توقعي ندارند. متاسفانه وقتي رياست جمهوري يك كشور انقدر سبك عقل وساده لوح باشد كه در مقابل ميلياردها بيننده و شنونده در سطح جهاني ارزوي از ميان رفتن كشوري را ميكند يا كشتار ميليونها يهودي را در جنگ جهاني دوم افسانه ميخواندودر انتها دنيا رابه پذيرفتن انچه خودش به ان اعتقاد دارد فرا ميخواند نميتوان توقع داشت كه در گوشه ديگري از جهان (دانمارك) اعتقادات ان فرد و هزاران انسان هم فكر و هم عقيده اقاي رئيس جمهور بنيادگرا به تمسخر و مضحكه گرفته نشود.
تازه پس از انكه با توجه به ازادي بيان و مطبوعات و معناي كلي دموكراسي ان نشريه به چاپ كاريكاتورها دست زد. عده اي سفارت كشور دانمارك را در ايران و بسياري ديگر از كشورهاي اسلامي به اتش كشيدند چرا چون انگار در دنيا فقط يك قانون وجود دارد و انهم به اتش كشيدن و سوزاندن و به زور به مقصود رسيدن است. حال انكه گويا در سرتاسر اين ممالك اسلامي يك انديشمند واقعي كه بتواند اقاي كاريكاتوريست و نشريه دانماركي را با دليل و برهان مجاب كند كه اشتباه كرده اند وجود ندارد همانند كتاب ايات شيطاني به قلم سلمان رشدي كه امام مسلمين در ساده ترين راه ممكنه حكم ارتدادش را صادر كردو با قران هم كه استخاره كرد امده بودهر كجامشركان را يافتيد گردن بزنيد (سوره محمد ايه ۴ ) پس دستور پيگرد و قتل نويسنده را صادر كرد.كه خوشبختانه به اين مهم دست نيافت وزيارت اهل قبور نصيبش شد.
باري عزيزان انچه در جهان روي ميدهد علت و معلولي دارد و متاسفانه يكيازدلايل عقب ماندگي كشور در مسائل اقتصادي و چه بي ارزش و اعتبار شدنايران متاسفانه در مسائل سياسي و ديپلماسي ريشه در نظامي دارد كه برپايهتئوري نافرجام حكوت اسلامي بنا گرديده و باز هم صد افسوس كه اينان به ظاهرو به پشتوانه اربابان سرمايه , خود را در جهان به عنوان نماينده ميليونها ايرانيمعرفي ميكنند.اميدوارم كه روزي همه انسانها در سراسر دنيا تنها به يك اصل اعتقاد, ايمان و باور داشته باشند كه انهم اصل مهرباني احترام و مهمتر از همه اصلانسانيت و صلح و صفاست.در پايان قطعه شعري را از حافظ به شما تقديم ميكنم:
داني كه چنگ و عور چه تقرير ميكنند
پنهان خوريد باده كه تعزير ميكنن
ناموس عشق و رونق عشاق ميبرند
عيب جوان و سرزنش پير ميكنند

جز قلب تيره هيچ نشد حاصل و هنوز
غافل در اين خيال كه اكسير ميكنند
گويند رمز عشق مگوئيد و مشنويد
مشكل حكايتيست كه تقرير ميكنند
ما از برون در شده مغرور صد فريب
تا خود درون پرده چه تدبير ميكنند
تشويش وقت پير مغان ميدهند باز
اين سالكان نگر كه چه با پير ميكنند
صد ملك دل به نيم نظر ميتوان خريد
خوبان در اين معامله تقصيرميكنند
قومي بجد و جهد نهادند وصل دوست
قومي دگر حواله به تقدير ميكنند
في الجمله اعتماد مكن بر ثبات دهر
كاين كارخانه ايست كه تغيير ميكنند
مي خور كه شيخ و حافظ و مفتي و محتسب
چون نيك بنگري همه تزوير ميكنند
بهزاد پيله ور